هنرمند ارجمند نصرت الله گلپايگاني (1341-1317)، فارغ التحصيل هنرستان موسيقي در دوره رياست استاد روح الله خالقي، در رشته هاي ويولن، تار، ضرب و آهنگسازي بودند كه در سال ۱۳۳۸ سرپرستي اركستر شماره ۸ هنرهاي زيبا (وزارت فرهنگ و هنر) را عهده دار شده و ضمن سرپرستي و آهنگسازي اركستر، قطعاتي به صورت اركسترال براي اركسترهاي وزارت فرهنگ و هنر ساختند. از جمله قطعه شب دلخواه در مايه چهارگاه با شعري از زنده ياد ابراهيم صفايي و صداي ماندگار خانم خاطره پروانه كه با اركستر صبا به رهبري استاد حسين دهلوي به صورت زنده در سال ۱۳۳۹ از تلويزيون ايران پخش گرديد.
در سال هاي ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۱ (تاريخ درگذشت استاد نصرت الله گلپايگاني)، اينجانب به عنوان سوليست و نوازنده فلوت با اركستر شماره ۸ افتخار همكاري داشتم. نصرت الله گلپايگاني هنرمندي برجسته و با قريحه در زمينه هاي آهنگسازي، تك نوازي ويولن و گروه نوازي در ضرب بود كه آثاري ماندگار در آرشيو وزارت فرهنگ و هنر و همچنین اجراهاي خصوصي دارد. از نظر ارتباطات عاطفي و هنري با هم دوره هاي هنرستاني و هنرمندان، نمونه اي بارز از يك هنرمند وارسته بود و قول استاد تهراني (اول آدم باش بعد هنرمند) در مورد ايشان صدق مي كرد.
در سال هاي افتخار همكاري با اركستر شماره ۸، ایشان نخستين و بهترين مشوق و راهنماي آهنگسازي اينجانب بودند. سالها بعد كه آثار نيلوفرانه ۱ و ۲، صدايم كن و ... ساخته شد، راهنمايي هاي ارزنده ايشان در فرم موسيقي سنتي و استفاده از سازهاي مضرابي در اركستراسيون اين آثار بسيار مفيد و تأثيرگذار بود.
در سال ۱۳۴۵ به پاس محبت هاي خالصانه و بي دريغ ایشان، قطعه نواي كاروان در مايه دشتي با شعري از ابراهيم صفايي با مضمون يادبود استاد ساخته و با صداي گرم و دلنشين دوست هنرمندم جناب نادر گلچين ضبط و به مناسبت سالگرد اين هنرمند برجسته موسيقي سنتي از تلويزيون و راديو ايران پخش گرديد. از آنجا كه قطعه نواي كاروان از شبكه هاي مختلف صدا و سيما پخش مي شود و هنرمندان و هنرجويان موسيقي علاقه مند به نت اين اثر مي باشند، لذا اين قطعه از پارتيتور به پارتيسيون براي ويولن تنظيم گرديد. با تقديم اين كار به دوستداران اين اثر، ياد و خاطره استاد نصرت الله گلپايگاني را گرامي مي داريم.
عباس خوشدل - خرداد ۹۱
نواي كاروان امشب زند آتش به جانم
خدايا برملا شد بر ملا راز نهانم
مران محمل مران اي كاروان آهسته تر رو
كه من دلخسته اي وامانده از اين كاروانم
سراپا سوز و آهم سرشک من گواهم
به جايي ره نجويم كه من گم كرده راهم
نسيم غمش مرا مي برد به شهر بي نشانها
من آن آتشم كه وامانده ام بجا از كاروانها
غم دل را با كه گويم چه آتشها من به جان دارم
نشاني از او نجويم كه من ياري بي نشان دارم
كجا رفتي اي كبوتر زيبا كه دل ز فراغت اسير جنون شد
خبر نداري كه از غم عشقت فسانه شدم من وفاي تو چون شد
نت قطعه نواي كاروان
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0